سلام به همه....
این قسمت...یعنی از این به بعد هر چی میزارم قسمتهای که خودم بهش اضافه کردم... بفرماید ادامه ...
سلام....
نمیدونم کسی از این داستان خوششت اومد نیومد...بذارم ..نذارم... منم همینجوری تا اینجا میزارمش....
سلام...
بله درست میبینید....یه داستان ایونهه...
از خودمه.... اینو بگم که من اصلا هنوز یه داستان که کامل ایونهه باشه ننوشتم... همیشه ایونهه های من تو قلب داستانای وونکیو بودن ...هیچ تجربه ای سراین قضیه ندارم...مطمینم تو خواننده ها نویسنده هم هست...شاید بقیه بتونن... براشون فرق نکنه چه کاپلی باشه...ولی من نمیتونم خالص ایونهه بنویسم... برام سخته...اصلا نمیتونم تصور کنم تو کاپل دیگه رو...یا شیوون رو با غیر دیگه.... شاید چون نویسنده نیستم و فقط یه خط خطی کن کاغذم...پس مطمیمن کار خیلی بدی از اب در میاد ...
اینم نوشتم به خواسته یکی از دوستان بود... چهار قسمته....کمی قسمتاشم بخاطر دلایل بالاست.... یه جو رخاصی هم نوشتم که بد نشه...
این چهار قسمت رو هم در طول دوهفته اپ میکنم... امیدوارم خوشتون بیاد....
سلام....
من شارژ اینترنیتم تموم شده...با بدبختی یه مقدار خریدم... امیدوارم زودی تموم نشه که دوباره نرسم داستانو بذارم...
بفرماید ادامه....