حقایقی از شیوون 12

خوب اینم از حقایق این هفته...

امیدوارم خوشتون بیاد ..و تکراری نباشه براتون ....

همه چیز درباره چویی شیوون

**  22 ژانویه 2014 

++ شیوون و جکی چان رفته بودن باهم برنامه ای داشتن... یعنی جکی چان اومده بود توی برنامه تلوزیونی  تو کره شرکت کرده بود ...که چند نفر هم مجری و شرکت کننده داشت ..اینم یه قسمتهای از برنامه ...

توی این برنامه جکی چان و شیوون غذای مخصوص خودشون رو درست کردن..یعنی غذای که معمولا میخورن یا دوست دارن دقیق نفهمیدم...

غذای شیوون که دقیقا 3 دقیقه و 20 ثاینه طول کشید درستش کنه، که از تخم مرغ خام ؛ سینه مرغ ؛ کنجد و روغن و ماهی تن درست میشد ..

که شیوون توی بین فیلمبرداریاش میخوره ..با خوردن اینا تونسته برای سریال یا فیلمهای که قرار بود وزن کم کنه 14 کیلو وزن کم کنه....

بعد هم شرکت کننده ها ومجری ها باید  به غذای شیوون و جکی چان رای میدادن ...که همه به غذای جکی چان رای دادن ( چون مال اون پخته شده بود)(نامردن ).. ولی شیوون مصمم به خودش رای میده...

بعد هم باهم حرف میزنن و سوالاتی میکنن ازشون.. که بحث پدر شیوون پیش میاد ( باز رفتن سراغ خانواده این بچه) که شیوون تعریف کرد :وقتی مدرسه میرفته همه فکر میکردن باباش یاکوزاس. ..حالا چرا؟.. جریان این بود که یه دفعه باباش رفته مدرسه شیوون ...بعد با کارمنداش رفته بود ...یعنی کارمندای شرکتش ... که همشون کت و شلوار مشکی به تن  داشتن...شیوون هم گفت که از فرداش معلمها یه جور دیگه نگاهش میکردن ... بعد هم بحث هلی کوپتر پیش اومد ( بازم دوباره رفتن سراغ ثروت بچه ) هلی کوپتری که میگفتن پدر شیوون روز تولدش بهش داده و شیوون هم دوباره تکذیب کرد که اصلا هلی کوپتر شخصی نداره..

 .................................................................

**** ژومی توی برنامه رادیویی که مجری بوده یه خاطره تعریف میکنه  ...

ژومی گفت: یه بار که چین بودن ...یعنی با سوجو رفته بوده چین... با شیوون و دونگهه سه نفری میرن " هات پوت " بخورن به پیشنهاد دونگهه .... بعد خوردن غذا شیوون رو به دونگهه میگه که "حساب کنه"... دونگهه هم میگه نه "خودت حساب کن"... بعد حدودا 15 دقیقه داشتن بحث میکردن و بهم میگفتن که" تو باید حساب کن...چرا من؟... تو گفتی بیایم بیرون.."  از این حرفا ...اخرشم مطابق انتظار این شیوونه که حساب میکنه...در حالی که دونگهه گفته بود باید برن بیرون " هارت پوت " بخورن...( کلا سوجو وقتی میره بیرون این شیوون بیچاره ست که باید اخرش حساب کنه دست به جیب بشه ) ...

>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>.

*14 فوریه 2013

مصاحبه ای توی مجله ای در مورد والنتاین با شیوون کرده ..اینم متن مصاحبه .

مجری : شیوون سوپرجونیور مثل یه ریشه ی اصیل برای همه اعضاست. مدرسه ای که هیچ وقت نمیتونی ازش فارغ التحصیل بشی ( منظور اینه که علم شیوون زیاده ) ..

ژانویه ی گذشته ... شیوون : من سعی کردم که به یه کلوب مد روز توی لندن برم اما کم کم مردم منو شناختن ...مدام ازم میپرسیدن که "من شیوون سوپرجونیور هستم یا نه؟"... من جواب میدادم" نه"   میگفتم ... همه اینو بهم میگفتن ... اما مردم همش اونجا جمع میشدن ...برای همین من برگشتم هتل...

مجری : شکلات زیاد گیرت اومد؟... ( منظور برای والنتاین ) ...

شیوون : نه اما میخوام...

مجری : امروز روزه والنتاین هست ... عاشقته کسی هست؟...

شیوون: نه صادقانه بگم... احساس میکنم که زندگیم غمگینه ... در حاله حاضر زندگیه من خیلی پر مشغلس و سخته که دختری رو پیدا کنم که این شرایط رو درک کنه...

مجری : هیچ وقت با مادرت درباره ی انتظاری که از عروسش ( همونه زنه اینده تو ) داره صحبت کردی؟...

شیوون : اون فقط جواب داده کسی که تو رو خوشحال کنه...هردو تاتون تو زندگی باهم دیگه شاد باشید ..) و به خاطره دینی که من دارم مادرم  می خواد که همسره من مثل من مسیحی باشد که بتونیم باهاش بریم کلیسا...

(( اهنگیه که مادر بزرگ شیوون قبلا به شیوون پیشنهاد  کرده بود. این اهنگه ویژه ای برای شیوون هست ))

THE WAY YOU LOOK TONIGHT

مجری : دوستی از جنس مخالف (دوست دختر) داری که مثل همجنس خودت ( یعنی مثل یه پسر ) برات باشه؟

شیوون: دارم...یکی هست که همسنه... خودمه و سونبه ها... رابطه ی ما طوریه که اصلا نمیخوام تموم بشه ...میخوام همین طور...به عنوان دوستانه صمیمی بمونیم...

مجری: اونا هم همینطور فکر میکنن؟...

شیوون : من... تا حالا ازشون نپرسیدم ...اما نوع رابطمون رو من تعیین کردم... اگر بخوام اونا رو به عنوان دوستام نگه دارم ... هیچ نوع احساسه دیگه ای رو به جز دوستی ببینه ...خودمون بوجود نمیارم...

مجری: اگر دوستت به کمک نیاز داشته باشه بهش کمک میکنی؟...

شیوون : اگر ازم کمک بخوان تا زمانی که مشکل حل بشه کمکشون میکنم...

 مجری: شیوون به منم واسه والینتاین شکلات بده...

شیوون میخنده