این قسمت فکر کنم جالب باشه....شاید هم اینا رو خوندین... نمیدونم... برید ادامه بببنید براتون تکراریه...
حقایقی از چویی شیوون 6
*..میدونید که مجری برنامه رادیو استار کیوهیونه... سوجو هم چند باری به عنوان میهمان به برنامه دعوت شده... ( من شخصا برنامه رادیو استاری که سوجو بره رو دوست دارم چون خیلی از حقایق سوجو توش مشخص میشه) ...تو سال 2012 هم چند تا از اعضای سوجو به برنامه دعوت شده بود ...لیتوک، شیوون،شیندونگ ، هیوک...طبق معمول هم کیو با مجرهای همیشگی مجری برنامه بود... این قسمت هم تیکه های از این قسمت برنامه رو اوردم که توش حقایقی در مورد شیوون گفته میشه...
مجری مهمانها رو اینطور معرفی میکنه : شیوون و بچه ها ... پیرترین بچه = لیتوک.... بچه بی ادب = شیندونگ ... بچه ای از لیتوک مشت خورده آنچوری = هیوکجه... بچه ای که همه چیز داره = شیوون ...
++ لیتوک : قبلا توی خوابگاه که بودیم من و شیوون باهم یه تخت داشتیم.... شبا من منتظر میشدم تا شیوون خوابش ببره....بعد بچه ها بهم علامت میدادن که شیوون خوابیده؟...منم میگفتم : اره خوابه...بعد همهمون اروم میرفتیم توی دستشویی از چیزاش مثل شوینده وسایل ارایشی وبهداشتی و اینا یواشکی استفاده میکردیم..
مجری : شیوون میدونیه؟..
شیوون: اره میدونستم ...
لیتوک و شیندونگ و هیوک: چـــــــــــــــــــــــــــــــی؟؟؟
شیوون : خوشحالم بودم...
مجری : یعنی وقتی میرفتن از چیزات استفاده میکردن میدونستی؟...
شیوون : همون وقت که استفاده میردن که خواب بودم نمیفهمیدم...ولی من چیزامو مرتب میکنم...برای همینم وقتی دست بخوره میفهمم....
مجری : برات مهم نبود؟...
شیوون : نه...حتی چیزای بیشتری اماده میکردم براشون اونجا میزاشتم....
++ لیتوک : وقتی میریم خارج من و شیوون توی یه اتاق میمونیم...اون همیشه چیزای زیادی با خودش میاره...به محض اینکه میرسیم همشو بیرون میاره من از بینشون انتخاب میکنم که از چی استفاده کنم...
++ هیوکجه: همیشه اینطور به نظر میرسه که شیوون هر روز صبح که بیدار میشه امریکانو ( یه نوع قهوه تلخ) میخوره...یه روز صبح کانگین انو دیده بود از قهوه ش چشیده به ما گفت که شیرین بود(( نمیدونم اینا چرا اینجورین...همیشه بدون اجازه میرن سراغ وسایل شیوون..موندم از بود دست سوجو)) .... این ادم واقعا که... 7 سال داشته به ما دروغ میگفته....
شیوون : نه راستش من صبحها که از خواب بیدار میشم خیلی خسته ام... قند خونم پایینه...
لیتوک : راست میگه... خیلی زود قند خونش میافته...( این یعنی بچه ام مثل خودم فشارش همیشه پایینه)...
++ لیتوک: میدونین که شیوون با بقیه توی خوابگاه زندگی نمیکنه...واقعیت اینه که اون 3 ماه با بقیه توی خوابگاه میمونه...ولی اون مدت "سوپر جونیور" و" تی وی ایکس کیو" و "منیجرها" هم با هم یعنی 20 نفر توی خونه ی کوچیک بودن...برای همینم مینجر میگه هر کی خونش نزدیک اینجاست بره تو خونشون زندگی کنه.. برای همینم شیوون که خونشون همون اطراف بوده مجبور میشه بره خونشون زندگی کنه..(( یعنی خدایش جای همه بود فقط جای بچه من نبود؟... واقعا که))..
++++ بازم بحث پولداری شیوون و خونواده ش پیش میاد یعنی پیش میکشن به زور ( من از این قسمت متنفرم..چرا همیشه بچه های سوجو هر جای هستن پای ثروت شیوونو میکشن وسط ؟...)
) روی پرده سینما رفت...بابای شیوون همه battle of wits( ++ لیتوک میگه وقتی
بلیطهای روز اول رو خرید...اونا خیلی پولدارن... باباش واقعا عاشق شیوونه....
++ هیوکجه به شیوون مگیه: تو بلدی توی هواپیما میوه سفارش بدی؟... شیوون معمولا میوه خودشو میخوره...وقتی تموم شد میاد از منو میخوره...اگه بازم میوه میخوای بگو اونا بهت میدن ...( خسیسسسسسسسسسسسسسسسسس)
شیوون : حالا مگه مهمه یکم از تو بگیرم؟...
هیوک : میتونی یکی دیگه سفارش بدی...
شیوون :بعد از اون کار هیوکجه به من گفت دزد...اولین بار بود یکی بهم گفت دزد...
مجری با وحشت گفت: چه جوری میتونی به شیوون بگی دزد؟؟؟؟؟؟....
بقیه اعضا هم با ناراحتی به هیوک نگاه کردن که به شیوون همچین حرفی زده...( بقیه ش نمیدونم چی میشه چون ترجمه نکرده بود وب)
++ لیتوک : دو وقت هست که شیوون از انگلیسی استفاده میکنه...یکی وقتی توییت میکنه...یا اس ام اس میزنه...یکی هم وقتی با کسی بحثش بشه...
شیوون با تعجب: من؟؟؟...
لیتوک : اون دفعه که با ریووک بحثتون شده بود ...ها ها ها ( خنده داشت به نظرتون این خندید؟)
شیوون : اها...اون...اون بار تو تایلند...
لیتوک: توی تایلند بود؟..
شیوون با ناراحتی: اره تو اتاق لیتوک جر و بحث میکردیم....
لیتوک : اره درسته...
هیوکجه: یه بار توی تایلند شیوون و ریووک بحثشون شد.... لیتوک هیونگ گفت همهمون بریم توی اتاقش...به شیوون و ریووک گفت که حرفشونو بزنن... ریووک میگفت شیوون اینجوریه و اونجوریه.. شیوون هم نصف کره ای و نصف انگلیسی توضیح میداد که: نه من ( به کره ای ) راستش ( به انگلیسی) ما ( کره ای ) توجه همونو گذاشتیم روی ( به انگلیسی) اختلافاتمون ( کره ای ) ...
مجری : یعنی شیوون برای حرف زدن باید حتما از انگلیسی استفاده کنه؟...
شیوون : نه فقط وقت های که باید فکر کنم ...ببینم یه چیز خاصی رو چه جوری به کره ای بگم...
لیتوک : راستش علت دعوای شیوون و ریووک خسته کننده و بیخود بود...فقط به خاطر اینکه شیوون میخواست در طول اجرا فایو ( فن سرویس)کنه ...ریووک دوست نداشت..بعد از اینکه چند بار تکرار شده بود...ریووک جواب شیوونو نداد...شیوون ازش میپرسه چرا... سرهمینم بحثشون میشه...
شیوون با ناراحتی گفت: فقط به خاطر این نبود... ریووک از صبحش خیلی خوب به نظر نمیرسید...من متوجه شدم که خیلی خوشحال به نظر نمیرسه...انگار نمیخواست به من نگاه کنه..من گیج شدم... با خودم گفتم یعنی از من بدش میاد که اینجوری میکنه؟...برای همینم در طول کنسرت مرتب باهاش های فایو میکردم...تا اینکه اخرش بهم گفت دوست نداره اینکارو بکنه...منم ازش پرسیدم چیزی شده؟... ریووک گفت : هیونگ تو دوست داری همه بهت توجه کنن؟... اگه کسی بهت توجه نکنه نمیتونی درک کنی ؟... ( بیتربیتتتتتتتت...این حرفت میدونی یعنی چی؟... عقده ای خودتی..شیوونی میخواست حالتو خوب کنه...انوقت تو این حرفو بهش زدی؟ )... برای همینم بحثمون شد ..ولی چیزی که اون وسط خیلی ازاردهنده وبود کیوهیون بود ...یه گوشه نشسته بود چیز میخورد گفت: شیوون هیونگ زیادی همه چیزو بزرگ میکنه...(اینم بیتربیته ... این حرفیه که خیلی ها به خود من میگن ناراحت نشو شیوون جونم...تو هم درد خودمی )
کیو با تعجب : واقعا این کارو کردم؟...فکر کنم فقط گفتم : شیوون بعضی وقتها همه چی رو بزرگ میکنه( کیوهون گند زدی در حد لالیگا نمیتونی درسش کنی ...یعنی اینحرف خوبی بود تو به شیوون زدی..واقعا که )
مجری از شیوون میپرسه: وقتی ریووک ازت فرار میکرد چیکار میکردی؟...
شیوون : خوبیش به این بود که ریووک با اینکه دلش نمیخواست های فایو کنه...ولی هیچوقت ازم فرار نکرد...میزد قدش...
مجری : اگه یکی از اعضا خوشش نیاد و ازت فرار کنه چیکار میکنی؟...
شیوون : راستش من از قبل به چشاش نگاه میکنم ...اگه حس کنم دوست داره های فایو میکنم... ولی اگه ببینم خوشش نیاد اینکارو نمیکنم.. چون خلی شرم اوره اگه طرف جوابمو نده ...برای همینم میرم به سمت طرفدارها...
++ بحث در مورد ایدل ثروتمند بود میگن که شیوون شیک و ثروتمندترینه...
لیتوک : حرف زدن در مورد ثروت خانواده شیوون باعث میشه که اون کمتر از واقعیت به نظر برسه...
هیوک: وقتی مردم میگن فلانی پسر خانواده ثروتمنده معمولا یکم اغراق بین حرفاشون هست...اما درمورد ما این قضیه فرق داره...
لیتوک... اخریا پدر شیوون به کمپانی بزرگتر نقل مکان کرده...اون یه برند لباس زیر هم راه انداخته که البته به مادر شیوون دادش...این اولین باره که من دارم این قضیه رو تعریف میکنم...یه بار داشتیم شیوون رو میرسوندم خونه...با اینکه 3 ماه پیش توی ساختمان روبروی اونجا زندگی میکردن ...بهم گفت که جلوی ساختمان پشت پیاده ش کنم...بعد مشخص شد که چون داشتن دکوراسیون داخلی خونشون تغییر میدادن یه مدت توی یه خونه دیگه بودن ..اونا چند تا خونه دارن...
مجریه هم نابود شده میگه: خونتون هم مثل فروشگاهاتون زنجیریه؟...
شیوون هم که دیگه داشته از خجالت میترکیده میاد مزه بریزه و بحثو عوض کنه : پس من میتونم مجری رادیو استار باشم؟...
ولی لیتوک مصمم حرفشو ادامه میده : اگه بخواید میتونید همین الان "ام بی سی" رو بخره... چیزای که توی رسانه ها در مورد ثروت خانوادگیشون هست فقط بخش کوچکی از واقعیته... اگه همشو میدونستن کل ملت کره شوکه میشدن...
هیوک میگه: ما برای کپی رایت اهنگ "اس پی" خیلی معطل شدیم ...در واقع قرار بود اهنگ اصلی 5 تا باشه ..یعنی به جای مستر سیمپل ...ولی چون مشکل کپی رایت پیدا میکنه انتشارش به تعویق افتاده بود ...
مجری : اخرش شیوون کارشو درست کنه درسته ؟؟...
کیوهیون: به لطف ارتباطات مدیریتی شیوون مشکل حل شد ( یعنی شیوون شخصا پول کپی رایت رو داد اینا البوم رو منتشر کردن..یعنی کل پول اون البوم رو شیوون داده بود)
خواهش می کنم این چه حرفیه من واسه مدرسه میخواستمش خیلی مهم نبودیه نفر دیگرو که هم اسمم بود فرستادم.
بازم شرمنده...واقعا بخشید
میشه برام یه وبلاگ درست کنی ایمیلم خراب شده هرکاری می کنم درست نمیشه شرمنده
هاااا؟.. وبلاگ؟... شرمندههههههههههههههه...من بلد نیستم


مال منو یکی دیگه درست کرده..یه دنیا شرمندگیییییییییییییییییییییییییییی







خیلی این حقایق خوبه.مرسی.
خواهش عزیزم...خوشحالم که خوشت اومده
خیلی باحال بود
شیوون پسر م قلبش پاکه به دیگران کمک می کنه ازشونم انتظاری نداره هرچی داره در طبق اخلاص میزاره بعد اون یارو بهش میگه دززززززززززززززززد اون یکی هم میگه بدم میاد ازت .اینا دیگه زیادی پررو شدن حق منم همراه با مریم جان بریم دخل این یاروهارو دربیاریم
و.حسابشونو بذاریم کف دستشون.
در ضمن این چند وقت یکریز امتحان داشتمو اینترنتم مامانم برای انکه درسبخونم قطع کرده بودنمی تونستم سربزنم شرمنده
بعد درضمن یه خواهشی داشتم میشه کمکم کنی
اره همینو بگو.. هیوک خیلی بده از این حرفش اصلا خوشم نیامد....
اوه اوه ...من به زور جلوی مریم گرفتم تو کجا دیگه؟؟>..
اخه الهی همیشه موفق باشی...
دشمنت شرمنده عزیزدلم...
یه کمکی عزیزدلم؟...شما امر بفرما...
من این برنامه رو دیده بودم
مرسی عزیزم
من از اولش از ریووک خوشم نمیومد الانم ازش خوشم نمیاد.اینهمه اینا از چیز میزای شیوون استفاده میکنن حالا بچه به خاطر دوتا موز وسیب هیوک باید بهش میگفت دزد؟من نمیفهمم این چه وضعشه که درموردپول های شیوون حرف میزنن دیگه باید باید بیاد درمورد پول هاشم جواب پس بده والا خوبه نصفه مشکلات سوجو رو شیوون حل میکنه اصلا ولم کنین برم ببینم اینا چی میگن
خود منم از ریووک خوشم نمیومد از اول جرات ندارم پیش کسی بگم چون خیلی ها ازش خوششون میاد./...
اره همینو بگو از تمام وسایلل شیوون استفاده میکنن انوقت حق نداره ازشون یه موز بگیره...گاهی اوقات حس میکنم بچه های سوجو فقط دارن از شیوون سواستفاده میکنن
اوه اوه... مریم جون خودتو کنترل کن..یکی جلوشو بگیره...بیا اینجا ببینم