SJ & B.A.P & EXO

SJ & B.A.P & EXO

به سلامتی سرنوشت ؛که نمی‌شه اونو از "سر" نوشت.
SJ & B.A.P & EXO

SJ & B.A.P & EXO

به سلامتی سرنوشت ؛که نمی‌شه اونو از "سر" نوشت.

معرفی معجزه عشق


 

سلام بچه های عزیز


من حنانه ام و الان از دست این وب این شکلیم... شکل این گوسفند محترمممممممممممم....


هی حوصله زیادی گویی ندارم ... بهتره بریم سر اصل مطلب...


بله این پوستری که میبینید پوستر این داستانیه که میخوام براتون بذارم ...اسمش هست معجزه بو///سه عشق... به دلیل



مشکل درا بودن کوفتی نمیشه کلمه بو///سه رو بنویسم برای همین از این به بعد اسمشو میگیم معجزه عشق... شما هم


اسمشو این جوری بنوبسید توی این جا نحس  ....واینکه این داستان خیلی طولانی هستش ..یه ماجرای پلیسی عشقی 



80قسمتی که اگه تونستم به 90 قسمتم میرسونمش ...واینکه زوجش وونکیوه ... و یک روز در هفته اپ میشه ... تا اینکه


بتونم بیشتر قسمتهاشو بتایپم تعداد اپ هاش هم بیشتر میشه... واینکه این داستان از یه ماجرای واقعی گرفته شده و


تغیرش دادم به اینکه بشه فیک ...فعلا همینا یادم میاد ... برید ادامه و بخونید مقدمه شو و اینکه چه کارکترهای داره ...

 

مقدمه

 

 

 

                                                                                                                                               

معجزه بو//سه عشق

 

چوی شیوون > 28 ساله-  دانشمند هسته ای

چو کیوهیون > 31 ساله - پلیس هسته ای

لی مین هو > 28 ساله-  دانشمند هسته ای

کیم هیچل > 34 ساله

شیندونگ > 31 ساله - برادر عقب مونده هیچل

لی سونگمین > 33ساله-  بادیگارد شیوون

چوی هیوک > 45 ساله - عموی شیوون

لی دونگهه > 45 ساله-  راننده شیوون

پارک لیتوک > 47 ساله-  دکتر

 کانگین > 47 ساله-  دکتر داروساز

جانگ ایل وو> 31ساله- بادیگارد شیوون

عشق یعنی التماس و انتظار *****عشق یعنی بو//سه ای بر دست یار

عشق یعنی پا و دل دنبال تو ***** عشق یعنی هر چه دارم مال تو

عشق یعنی من مال تو تو مال من ***** عشق یعنی جانم فدای تو

عشق یعنی خاک و ابروی کمان ***** عشق یعنی تا ابد با من بمان

 

 

 

 

**************************

سرانگشتانش به ارامی ابروهای پرپشتش را لمس میکرد به مژهای بلندش رسید چشمانش قطره اشکی را مهمان گونه هایش کرد نوک انگشتانش مژها را به بازی گرفتند با مکثی خود را به کمان ل/بانش رساند. ل/بانی که از هم باز بودن نفس های بی حال و ضعیف معشوقش را به گوشش میرساند قلبش را تکه تکه میکرد. حلقه دستانش  دور تن شیوون را تنگتر کرد به سی/نه خود فشرد ل/بانش بو//سه نرم به ل/بان خواستنی شیوون زد بو//سه ای که همیشه شفا دهنده دردهای شیوون بود  چشمان ترش به چشمان بسته و صورت بیحال خیس عرق شیوون نگاه کرد زمزمه کرد : همیشه باهاتم شیوونی... عشقم... تمام وجودم ... تنهات نمیزارم... هیچوقت دیگه تنهات نمیزارم... دوباره  بو//سه ای به ل/بانش زد با بغض زمزمه کرد : منو ببخش... با غفلت من تو ...تو... ل/ب زیرنش از گریه لرزید  بغضش را با قورت دادن اب دهانش فرو داد اشک گونه هایش را خیس کرد نالید: منو ببخش ازغفلتم ... دیگه تنهات نمیزارم... تو هم تنهام نذارعشقم... تنهام نذار ...عاشقتم....

*************************************************

چشمانش بی اختیار خیس اشک شد قلبش از صدای ضجه هایش تکه تکه شد چرا این حال را داشت؟ این مرد جوان با او چه کرده ؟ شاید چون مرد جوان بیگناه بود؟ شایدم چون مرد جوان ناجی اش بود؟ انگشتانش بهم مشت شد از خشم تنش میلرزید میخواست استخوانهای مهاجم را بشکند مرد جوان را ازاد کند به مرد جوان بدهکار بود ، زندگیش را، جانش را بدهکار بود ولی ناتوان و تنها بود ولی باید کاری میکرد انسانی جانش در خطر بود.

*******************************

 

خمار و خسته فقط خیره بود نمیدانست چرا از حضور او ارامش میگرفت . شاید چون دوسش داشت نمیدانست این دوست داشتن از کی در وجودش رخنه کرده بود؟ فقط میدانست هر وقت مرد را میدید ضربان قلبش بالا میگرفت محو تماشای مرد میشد . سالها بود که مرد را میدید هر وقت به خانه برادرش میامد با وجود مرد دل رفتن از خانه برادرش را نداشت حال با مصیبتی که زندگیش را سیاه کرده بود تمام وجودش درد و عذاب شده بود شب و روزش یکی بود وجود اون مرد و بودنش تسلی روحش بود امید به زندگی داشت.

 

***************************************

قصه ای رو شروع میکنم ، قصه ادمهای مانند خودمان.

ادمهای این داستان هر کدام برای خودشان رازها و قصه هایی دارند . رازهای سربه مهری که از گذشته دارند آنها را به آینده پیوند میزند . با آشکار شدن رازها پی به اشتباه بزرگ زندگیشان میبرند که برای اشتباهی که خود کردنند بودن در کنار عشق را از دست دادنند.

آدمهای قصه من خاص نیستند مانند خود ماهند و درجدال با هر اننچه که سرنوشت برایشان تعیین کرده . در قصه من شخصیت اصلی و زوج اصلی  عاشق همند عشقی که با تولدشان به همراه داشتند در جوانی به آن پی مبرند روزگار و اطرافشان سعی در جدا کردن انها را دارند ولی این دو جدال خونینی و سختی را به راه میاندازند تا باهم بمانند و عاشقانه هم را التهام بخشند .

اینم بگم که داستان من برگرفته از یک ماجرای واقعیه اتفاقی که برای شخصیت اول فیکم میافته واقعیه. برگفته از یک ماجرای که برای یک دانشجوی باهوش ایرانی در انگلستان اتفاق افتاده و من تغییراتی در ان داده به صورت فیک درش اوردم . امیدوارم شما هم خوشتون بیاد همراه من باشید.    ^ _ ^

نظرات 5 + ارسال نظر
کیوهه شنبه 20 تیر 1394 ساعت 12:04

سلام خوفی؟
باور میکنی همین امروز وقت کردم بیاپ یه سر بزنم
باباعجببب وبی ساختینااااااااا
این اولین کامنتم هس تک این وب
و راجب داستان باز بگم کهههه
عالی
وونکیو رو که خیلی میدوستم^-^
90 قسسسمتتتتتتتت
چهار سال طول میکشه تا تموم شه که
به هر حال من که راضیم ککک
تنکس تنکس ^-^
راستی اگه رمز داشت هم بهم اس کن
بازم ممنون
فیلن

سلام عزیزم
ممنون که اومدی بهمون سر زدی و داستانو میخونی.... یه دنیا ممنون عزیزم
به کجا اس کنم؟؟؟؟؟ شماره نذاشتی خوب ؟؟؟؟

sogand پنج‌شنبه 11 تیر 1394 ساعت 14:32

سلام بیبی من بالاخره اومدمخوشحالم که میخوای بذاریش منتظرم مرسی جیگر

سلام عشقممممممممممممم
خوبی؟
خواهشششششششششششششششش عشقمممممممممم
بو//س

عارفه پنج‌شنبه 4 تیر 1394 ساعت 03:07

وااای خداا من دق کردم نمیتونم نظر بزارم:(
ای بابا:(
اون پست بالاییه خودمو کشتم نتونستم بنظرم:|
من منتظر این فیک ام :)))

سلام عزیزم
نظر گذاشتی که...چرا میگی نمیتونی؟... ممنون عزیزم... مممنون که همراهمی

مریم Devil چهارشنبه 3 تیر 1394 ساعت 15:48 http://kyuhyunworld2.mihanblog.com

منکه عاشق این فیکم و منتظر خوندنشم زودزود بزارش آبجی مطمئنم اینم مث قبلیا خیلی خوشگله دستت درد نکنه و خسته نباشی عزیز دلم.
برای همدردی:بلاگ اسکای خراست .

چشم زودرتر اپش میکنم... ممنون عزیزم...ههمون که همراهی... ارههههههههههههههههه خرهههههههههههههههه

Eunhaegin/Newonkyu چهارشنبه 3 تیر 1394 ساعت 14:39

Omo 90 ghesmat??(ba lahje jenab khan bekhoon
Amme mimiram ta tamoom she k!vali eshkali nadare
Enghad delam vase wonkyu tangide k had nadare
Fightiiiiiing eshgham

اره نود قسمت
اخه الهی دور از جونت
خواهششششششششششششششش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد